اشعار عروسی

اين محفل شادي که سراسر برکات است
بر پايه‌ي پيوند گل و شاخه نبات است
در دين مسلماني و در سنّت احمد
ذکر شب دامادي شيعه صلوات است

 ***********************
احضار دادماد ـ پدر داماد ـ پدر عروس

آقا داماد ببايد به ادب تن بزند
دل مستانه‌ي خود را به دو گلشن بزند
آقا داماد به لطف و ادب و عشق خودش
بوسه‌اي بر گل رخسار پدر زن بزند

* * *
آقا داماد نبايد که دگر غُر بزند
بار ماشين دو جيبش رو دگر پُر بزند
آقا داماد کنون ساده دل و بي پروا
بوسه بر دست پدر بهرِ تشکر بزند

* * *
پدران هر دو به ميخانه‌ي دل سر بزنيد
هر دو مدهوش ز جامِ مي و ساغر بزنيد
خواهشي مي‌کنم از هر دو ببخشيد مرا
بوسه بر صورت داماد چو گوهر بزنيد

* * *
آقا داماد مرو صبر نما، دم بزنيم
خط سرخي به وجودِ غم و ماتم بزنيم
مگه مداح ندارد دل اگر او خواهد
بوسه‌اي بهر محبت به لبِ هر بزنيم

 

 ***********************


امشب شب دامادي شاه پسران است
داماد زبان بسته هنوز تازه جوان است

امشب شب دامادي اين مردِ جوان است
گر صورت او شاد ولي دل نگران است

فردا که رود در صف اجناس گرانییی
آن وقت ببين عاقبت کار عيان است

گويد پدرش بر پسر شاخ نباتش
از قدرت زن گويد و او شير ژيان است

از خرج خريد و گل و آذين و طلاجات
داماد شده سرخ چه انگشت به دهان است

داماد که رفتي تو به بازار و به پاساژ
زود باش بگو قيمت اجناس گران است

امشب گل ما گر شده خاموش ز صحبت
حرفي نزند در پي يک قفل زبان است

 ***********************

شب دامادي يک شير جوان مي‌خواندم
نا نگه بر رخ او کردم و بر جا ماندم

ديدم آخر پسري شاد به تخت عشق است
همه تبريک به او، اين شب بختِ عشق است

بوي عطرش همه جا را که معطر مي‌کرد
عقل و هوش از سر هر آمده‌اي در مي‌کرد

آن پسر خنده به خنده ز لبش جاري بود
هر نگاهش ثمرِ محفل دلداري بود

گونه‌اش سرخ، گل از گل بشکفته دهنش
مرغ عشقي شده بود و همه هستي چمنش

القضا تا که گذشت از خوشي‌اش يک روزي
گشت وقت چک و پاس و وصول و واريزي

ديدمش پشت در بانک به خود مي‌گويد
الفرارى دست طلبکار تو را مي‌جويد

 
 ***********************


شب عروسي يک شبِ عشقه
کار دوماد تاب و تبِ عشقه
همره دوماد تازه عروسش
زير پاهاشون مرکبِ عشقه

* * *
آقا داماد چشمانِ تو روشن
داري تو سينه صد گل و گلشن
محفل ما را باغ و بهاري
رخت دامادي کرده‌اي بر تن

* * *
آسمان امشب مستِ نگاته
مدد حق هميشه باهاته
کرده‌اي احيا رسم پيمبر
هميشه حيدر پشت و پناه

 
 ***********************

بادا مبارک جشن عروسي(3)
درسته که خرج عروسي سختي داره
ولي بدان که آخرش خوشبختي داره
کي مي‌گه که مجردي عالمي داره
کار دل مجردا هميشه زاره

* * *
همه جا شادي و شوره
بزم ما محفل نوره
قلب مهمان دو فاميل
همگي غرقِ سروره

* * *
اگر امشب آقا دوماد
مي‌بيني گرديده دلشاد
برو فردا هم ببينش
از گروني مي‌زنه داد

* * *
واسه چي طلا خريدي
مگه قيمت و نديدي
ميون پاساژ و بازار
بالا و پايين پريدي

 
 ***********************

اين همه شادي امشب مبارک باد
جشن دامادي امشب مبارک باد

* * *
مرحبا داماد از ناز شصتِ تو
آمده امشب دنيا به دستِ تو
قلبِ هر عاشق اي مهربان داماد
مي‌کند ويران چشمانِ مستِ تو

* * *
گل و بلبل شده ديوانه‌ي تو
کوي و برزن شده گلخانه‌ي تو
دل تو مي‌شود امشب صدف گون
همسرت مي‌شود دردانه‌ي تو

* * *
با بزرگان بشين تا که بداني
به راه زندگي روزي نماني
خرج اين زندگي از بس گران است
عاقلان را بسي کرده رواني

 
 ***********************

آقا داماد مبارک (2)
داماد پر نموده امشب ساغر خود
باشد بر دل او عشق دلبر خود
داماد بهر تقديم رفته گل خريده
از ترسِ مخارج شب از خواب پريده

* * *
داماد غرقِ نوره در قلبش سروره
در شهرِ تجرّد کارِ او غروره
امشب روي قلبش با مستي نوشته
دنيايم از اين پس دنيا نيست، بهشته

* * *
امشب بزم ما هم بزم عاشقان است
دامادِ عزيزي چشمش گلفشان است
اين را خود بگويم نه از ديگران است
ميوه و شيريني بخوريد که گران است

 
 ***********************

بادا مبارک جشن دامادي (2)
هر دلي مستِ طرب از گلِ رويت
عطر مستي مي‌دهد سنبل مويت
مرحبا صد مرحبا اي آقا داماد

* * *
وا نما امشب گره از دو ابرويت
هر کجا پا مي‌نهي خرج تو بسيار
مي‌شوي از خرج خود عاقبت بيزار
وقتِ شادي آماده خنده کن جانا
چون که فردا مي‌رسد مي‌شوي بيمار

* * *
بخت خود وا کرده‌اي مرحبا داماد
عشق و حاشا کرده‌اي مرحبا داماد
در ديار زندگي با همه سختي
بين چه غوغا کرده‌اي مرحبا داماد

 
 ***********************

همه شاد و خندونند از گل رويت
چشم اهل بزم ما دم به دم سويت

شکر حق که عاقبت گشته‌اي دلشاد
حق شده پشت و پنات، مبارکت باد

دين تو کامل شده با چنين کاري
در تمام زندگي داري دلداري

زندگي صفا داره با يه همتايي
عمر بي لذت چيه؟ باشي تنهايي


 ***********************


مرحبا آقا داماد (2)
نوگلي شده داماد
خنده بر لبش دلشاد
مي‌دهيم ندا بهرِ خوشبختي
خانه‌اش بُوَد آباد (2)

* * *
امشب از براي گل
نغمه مي‌دهد بلبل
هر که مي‌آيد داخل مجلس
مي‌دهد به داماد گل (2)

* * *
گشته‌اي ز غم آزاد
کرده ز دينت ياد
پير و رسم حضرت رسول
وصلتت مبارک باد


 ***********************

دل ما شاد شده (2)
گلي داماد شده (3)

امشب اين قلب ما خرم و دلشاد شده
پسري مهربان خانه‌اش آباد شده
از غم و غصه‌ي تنهايي آزاد شده
شمع جشن عروسي شه داماد شده

* * *
آقا داماد عزيز همه افراد تويي
آن که بر نام او قرعه بيفتاد تويي
آنکه از خرج و مخارج بزند داد تويي
دهدش پول به سلماني و قناد تويي

 ***********************


شب شوره شب آبادي عشقه
شب نوره شب دامادي عشقه

كسي از حال دوماد خبر نداره
فكر پروازه و اما پر نداره

قندِ دلِ دوماد آبه
دوماد انگاري تو خوابه

فردا كه مي‌مونه قسطاش
واي از دلي كه كبابه

قندِ دل دوماد آبه ـ دوماد انگاري تو خوابه (2)

آقا دوماد تو همين يه شب اميري
بايد از پيشكسوتا عبرت بگيري

واسه مردا زن ذليل بودن يه درده
حرف اوّل توي خونه واسه مرده

كلاهِ مردا بي پشمه
اخم زن تو خونه خشمه

وقتي زن مي‌گه يه حرفي
كارِ ما مردا يه چشمه

قندِ دل دوماد آبه ـ دوماد انگاري تو خوابه (2)

 ***********************


در محفل ما مي‌رسد آواي تأهل
زيباست همه لحظه‌ي زيباي تأهل

امشب دل داماد به سيرِ گل و بلبل
آهوي چموشي‌ست كه شيداي تأهل

اين خنده‌ي پنهان كه به زير همه لبهاست
يعني همه شاند به روياي تأهل

امشب تو پر از خاطره‌اي چاره نداري
هوش تو هدر رفته به سيماي تأهل

من هم چو تو يك شب به چنين دام فتادم
تا داد فريبم قد رعناي تأهل

از آن شب زيبا كه به يك باره شدم پير
فرياد از اين واي من و واي تأهل

اينها همه گفتم كه شما پند بگيري
هرگز نهراسي تو ز اجراي تأهل

سخت است اگر زندگي اما برو خوش باش
كِي مردِ‌ مجرّد برسد پاي تأهل

 



موضوعات مرتبط: * جشن عروسی

برچسب‌ها: اشعار عروسی مهدی وحیدی
[ 4 / 8 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار عروسی

کارت دعوت به عروسی در قالب طنز


آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست
با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید  

بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه
با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید

البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها
پیش فامیل مقابل آبروداری کنید

میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است
پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید

گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی
دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید

موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان
پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید

هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر
هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید

در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب
کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید

گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه
چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید

ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک
دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید

لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست
از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید

البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای
پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید  

حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری
با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید

کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟
با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید  

در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور
بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید 
 



موضوعات مرتبط: * جشن عروسی

برچسب‌ها: اشعار عروسی مهدی وحیدی
[ 4 / 8 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار عروسی

((((شرح حال عروسی کسانی که دینداردر ظاهر دیندارند))))
مداحان گرامی توجه کنند  مطلب بالا را حتما قبل از خوندن این شعر بگن که به صاحب مجلس اهانت نشه

بله برون مهريه تعيين ميشه ...
هي صحبت از ائمه دين ميشه

باباي دوماد ميره تو عمق دين
 از قناعت ميگه و نان جبين
 
که زندگي بايد در اين راه باشه     
مهر عروس سبکتر از کاه باشه

يوهو دادش کوچيک دوماد پاشد    
گفت مهر آبجي پس چرا ويلا شد ؟؟

دوماد دادش کوچيکه رو ماساژ داد 
رو لاله گوشش کمي ويراژداد

سپس به نرمي رو زمين جلوس کرد
 لبخندشو حواله عروس کرد

اونطرف اتاق پدر ونوس           
  آخ معذرت مي خوام پدر عروس

در جواب نطق باباي دوماد                
 بياد حضرت سليمان افتاد

که آن نبي دور ازهواي غم بود        
 داراي باغ و خدم و حشم بود

سيم و زرش بي حدو اندازه بود      
 سخاوتش هر کجا آوازه بود

اينجوري دين خيلي قشنگ و زيباست  
 هزار تا سکه مهر دختر ماست

اين مهر رو گر قبول داري آقاجون  
  بفرما و شيريني بخور نوش جون

تا پدر دوماد اومد بجنبه        
 شيريني رفت تو دهنش قلمبه

بنام دين شيره به سر ماليدند      
  بازم ببخشيد ! مهريه بريدند

چون مهريه شد اين وسط مشخص          
دين رو نمودند ساعتي مرخص

تو هم ديگه قاطي شدن قاطيا                   
  کف ميزدن براشون اسقاطيا

دين که از اون جلسه آواره شد               
  گلوي ضبط صوت ديگه پاره شد

خيس از عرق شد چون لباساي شيک               
 دستور رسيد که بسه شب شد نزديک

جلسه رو پي ميگيريم دوباره                             
 اما بايد بگيريم استخاره

يه بار ديگه رفتن به دنبال دين                           
تا بشه تاريخ عروسي تعيين

در عيد قربان آقا خيلي خوبه                           
 خير ، نيمه شعبان توي قلوبه

نه اين نه اون  در عيد فطر عاليه                 
خير شب مبعث شب خوشحاليه

خلاصه دادن اين وسط آتش بس                           
شد انتخاب تولدي مقدس

تا که به يمن آن شب تبارک                              
جشن عروسي بشود مبارک

فرستادن دين رو دوباره در عرش              
 دادن گلوي ضبط صوت رو باز خش

نزديک نيمه شب خونه آروم شد                     
 بله برون هر جوري بود تموم شد

تا که رسيد آن شب جاوداني                                
 تولد امامي آسماني

به اين بهانه شروع شد عروسي                                  
 با يک صلوات و سپس رو بوسي

تا وارد مجلس عروس دوماد شد                             
 دماي حضار يوهويي زياد شد

چون دماشون رسيد به نقطه جوش                             
جناب دين دوباره شد فراموش

بزن بکوب بار دگر شد آغاز                                     
ريختن وسط ميون ساز و آواز

استريو تو هر گوشي چک مي زد
 دستگاه پخش رو پايه پشتک مي زد

بعضي خانمها که بودن رنگارنگ
انگار که اومدن به شهر فرنگ

هر لحظه مي گفتن که با اجازه                               
باز بر ميگشتن با لباس تازه

طوطي و طاووس خجل از چهرشون                         
 حيونکيها ترکيده بود زهره شون

اون عده اي هم که بودن مقيد                                  
 تو اين فضا مونده بودن مردد

آخر يه چندتاشون تو ريتم و آهنگ                             
 با ازما بهترون شدن هم آهنگ

 يکي به ميخ يکي به نعل نميشه                                  
  مشکل ما اينجوري حل نميشه

نميشه با دين خدا بازي کرد                                   
 نميشه احساس سرافرازي کرد

تا کي با دست دين رو جلو مي کشيم                  
 بعد با پامون هولش ميديم و خوشيم

تا کي سو استفاده از دين ميشه                               
بنام او مهريه تعيين ميشه

تا کي شب تولدي قدوسي                                        
 تعيين مي کنيم تاريخ عروسي

به عشق حق اگر سعادت داريم                                   
 به اوليا اگر ارادت داريم

بايد نشون بديم اينو در عمل                             
  ثابت کنيم دينداري رو در عمل

خوشي خوبه اما به چه علتي                                     
 شادي خوبه اما به چه قيمتي

( شاهد ) چقدر بَده ملون شدن                                     
 گاهي با شيطون گاهي با من شدن

شاهد

 



موضوعات مرتبط: * جشن عروسی

برچسب‌ها: اشعار عروسی مهدی وحیدی
[ 4 / 8 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد